شنبه، مهر ۱۱، ۱۳۸۸

مقدمه



بنام خدا

ظاهراً اجداد پدري گروه هنري " چيز " در آن غارهاي آدم هاي نخستين خيلي خوش شانس بوده اند كه وقتي در و ديوار غارها را كثيف مي كردند و يك " چيزهايي " مي كشيدند ، نه خيلي مالكيت و صاحبيّت اهميت داشته و نه عوامل شهرداري وجود داشته اند كه في الفور در و ديوار را پاك كنند . و شايدم اساساً به مانند گروه " چيز " به " چيزي " اعتقاد نداشتند !

و لابد نمي دانستند چند هزار سال بعد " عمو بنكسي " عموي معنوي گروه " چيز " مجبور خواهد شد تا حتي آن چيزهايي را كه آنها بدون ترس از حضور پليس و شهرداري چي ها و لعن و نفرين مردم به در و ديوار مي كشيدند ، يواشكي و در دل شب دوباره گرافيتي كند . خوب بد نيست بگوييم : مثل اينكه يكي از كارهاي " بر و بچه هاي گرافيتي " به چالش كشيدن مفهوم مالكيت است . هم مالكيت محل خلق اثر و هم خود اثر و نيز خالق اثر ! و انگاري بدون جنگ و گريز و فرار به كوچه پس كوچه ها و نقاب كشيدن به سر و صورت ، خيلي وقت ها امورات نمي گذرد !

به واقع شايد " اثر گرافيتي " را بشود " هنري موقتي " دانست ! چون نه سر و صاحب درست و حسابي دارد و نه قرار است باقي بماند . و خوب اساساً قرار است تا خيلي سريع به " چيزهايي " گير بدهد و هم في الفور احتمالاً پاك شود .

و مثل " عمو بنكسي " آن قدر " چيزهايي " به در و ديوار يك تونل متروكه و مخروبه بكشد تا بالاخره دل دولتي ها به رحم آيد و آنجا را آباد كنند.

ظاهراً در دوره اي كه مردم حال و حوصله شنيدن حرف هاي همديگر را ندارند ، " بر و بچه هاي گرافيتي " مردم را وادار مي كنند تا چيز هايي را بشنوند ، بخوانند و ببينند .



حسين جلودار


۱ نظر: